خلاصه کتاب بازخوانی انگلس ( نویسنده جان ریز )

کتاب «بازخوانی انگلس» اثر جان ریز، به بررسی و ارزیابی منصفانه نقش و میراث فکری فردریش انگلس، یار و همکار دیرین کارل مارکس می پردازد. این اثر تلاش می کند تا با تحلیل دقیق اتهامات وارد شده به اندیشه های انگلس، به ویژه در دهه های اخیر، تصویری جامع و انتقادی از جایگاه او در تاریخ مارکسیسم ارائه دهد و سوءتفاهم ها را برطرف سازد.

خلاصه کتاب بازخوانی انگلس ( نویسنده جان ریز )

معرفی کتاب «بازخوانی انگلس» جان ریز

کتاب «بازخوانی انگلس» نوشته جان ریز، پژوهشی عمیق و تحلیلی در مورد جایگاه فکری و تاریخی فردریش انگلس، یکی از برجسته ترین نظریه پردازان و فعالان جنبش سوسیالیستی است. این اثر که به قلم روزبه آقاجری به فارسی ترجمه و توسط نشر چشمه منتشر شده است، تلاشی برای بازخوانی منصفانه و دقیق میراث انگلس در بستر اندیشه مارکسیستی به شمار می رود.

در طول دهه های متمادی، به ویژه پس از تجربه استالینیسم و ظهور جنبش چپ نو در دهه ۱۹۶۰، نقش و اندیشه های انگلس به کانون بحث ها و مناقشات بسیاری تبدیل شد. برخی او را متهم به جبرباوری، اقتصادباوری و نگاه مکانیکی به تاریخ کردند و ادعا کردند که او از ماتریالیسم تاریخی اولیه مارکس منحرف شده است. این کتاب اما مسیری متفاوت را در پیش می گیرد.

جان ریز در «بازخوانی انگلس» نه به نفی کامل میراث فکری او می پردازد و نه آن را چشم بسته می پذیرد. بلکه با رویکردی انتقادی و تحلیلی، به ارزیابی دقیق اتهامات و سوءبرداشت هایی می پردازد که به تفکر و عمل انگلس وارد شده است. هدف اصلی این اثر، بیرون آوردن میراث فکری انگلس از زیر خروارها بدفهمی و ارائه تصویری واقعی تر از سهم او در شکل گیری و گسترش نظریه مارکسیستی است.

این کتاب به بررسی عمیق همکاری فکری و عملی انگلس با کارل مارکس، از نگارش «مانیفست حزب کمونیست» تا تکمیل جلد دوم و سوم «سرمایه» پس از مرگ مارکس، می پردازد. همچنین، ریز به تحلیل دیدگاه های انگلس در مورد دیالکتیک، رابطه انسان و طبیعت، و نقش طبقه کارگر در تحولات اجتماعی می پردازد و تلاش می کند تا برداشت های نادرست از این مفاهیم را روشن سازد.

اهمیت این کتاب در آن است که با ارائه استدلال های مستحکم و بررسی دقیق متون اصلی، به خوانندگان کمک می کند تا درک عمیق تری از اندیشه های انگلس پیدا کنند و از قضاوت های شتاب زده و یک جانبه پرهیز نمایند. «بازخوانی انگلس» نه تنها برای دانشجویان و پژوهشگران علوم اجتماعی و فلسفه، بلکه برای هر علاقه مند به تاریخ اندیشه سیاسی و جنبش های انقلابی، منبعی ارزشمند و روشنگر است.

چرایی و چگونگی نگارش «بازخوانی انگلس»

نگارش کتاب «بازخوانی انگلس» توسط جان ریز، در واقع واکنشی هوشمندانه به جریانات فکری و انتقاداتی بود که در دهه های اخیر، به ویژه از دهه ۱۹۶۰ به بعد، علیه فردریش انگلس شکل گرفت. در این دوره، با فروپاشی اجماع عمومی جنگ سرد و ظهور جنبش های جدید فکری مانند چپ نو و مخالفت با جنگ ویتنام، علاقه به اندیشه های رادیکال و به طور خاص مارکسیسم افزایش یافت.

با این حال، این علاقه با واکنش شدید علیه سازش های رفرمیسم و سلطه سرکوبگرانه استالینیسم همراه بود. در این بستر، بسیاری از متفکران به دنبال ریشه های انحراف و جبرباوری در نظریه مارکسیستی گشتند و انگلس به عنوان متهم اصلی معرفی شد. این اتهامات شامل مواردی چون جبرگرایی، اقتصادباوری، و نگاه مکانیکی و خطی به تاریخ بود که اغلب ویژگی های منفی استالینیسم به پای او نوشته می شد.

برخی ادعا کردند که انگلس از ماتریالیسم تاریخی اولیه مارکس منحرف شده است، یا اینکه نگاهش به انقلاب در اواخر عمر تغییر کرده و به سمت رفرمیسم گرایش یافته. حتی عده ای مدعی شدند که او متفکر بزرگی نبوده و تنها نوشته های پیچیده مارکس را ساده سازی کرده که همین امر، زمینه بدفهمی ها و سوءاستفاده های بعدی را فراهم آورده است. جان ریز در کتاب خود، به طور نظام مند به بررسی این نقدها می پردازد.

او با ارجاع به آثار متفکرانی چون گئورگ لیشتهایم، آلفرد اشمیت، لوچیو کولتی، جان لوییس، شلومو آوینری، لشک کولاکفسکی و ترل کارور، رئوس کلی این انتقادات را برمی شمرد. سپس، ریز با دقت و وسواس علمی، به آزمودن این ادعاها از دو طریق می پردازد: نخست، با بررسی پیشینه همکاری تنگاتنگ و رفاقت عمیق مارکس و انگلس، و دوم، با تحلیل دقیق آثار نظری هر دو، چه به صورت جداگانه و چه مشترک.

هدف ریز از این بازخوانی، اثبات نادرستی اکثر این گزاره ها و روشن ساختن ارزش واقعی نظریات انگلس است. او نشان می دهد که چگونه منتقدان با حذف یا برجسته سازی جنبه های خاصی از رویکرد انگلس، تصویری تقلیل گرا و نادرست از او ارائه داده اند. این کتاب، در واقع تلاشی برای تصحیح تصویر تاریخی انگلس و بازگرداندن جایگاه واقعی او در اندیشه مارکسیستی است.

جایگاه انگلس در اندیشه مارکسیستی: از همکاری تا مناقشه

فردریش انگلس، نه تنها دوست و همکار نزدیک کارل مارکس بود، بلکه می توان او را نخستین «مارکسیست» تاریخ نامید. نقش او در شکل گیری و گسترش نظریه مارکسیستی، هم پیش از مرگ مارکس و هم پس از آن، بی بدیل است. مارکس خود او را «یار غار» خویش می خواند، اصطلاحی که عمق رابطه فکری و شخصی این دو را به خوبی نشان می دهد. آن ها نه تنها آثار مشترک متعددی به نگارش درآوردند، بلکه در مبارزات سیاسی نیز همواره همگام بودند.

حمایت بی دریغ مالی و فکری انگلس و پیگیری صادقانه او از کارهای مارکس، عاملی حیاتی در موفقیت مارکس بود. بدون این حمایت ها، شاید مارکس هرگز نمی توانست به جایگاه فکری و تاریخی کنونی خود دست یابد. با وجود این همکاری عمیق و تأثیرگذار، انگلس در تاریخ اندیشه، چهره ای بسیار مناقشه برانگیز است و نقش او تا حد زیادی زیر سایه مارکس کم بها داده شده است.

این مناقشه به ویژه پس از تجربه استالینیسم و در دوران شکل گیری چپ نو در دهه ۱۹۶۰، اوج گرفت. در این دوره، نوعی بازاندیشی نسبت به نقش انگلس در تاریخ مارکسیسم آغاز شد. در این رویکرد، انگلس چهره ای جزم اندیش و تاریخ گذشته تداعی شد که اغلب ویژگی های منفی استالینیسم از قبیل جبرگرایی، اقتصادباوری و نگاه مکانیکی و خطی به تاریخ به پای او نوشته شد.

برخی ادعا کردند که او از ماتریالیسم تاریخی اولیه مارکس منحرف شده و حتی به سمت شکلی از رفرمیسم گرایش پیدا کرده است. این نگاه انتقادی تا جایی پیش رفت که برخی مدعی شدند انگلس خود متفکر بزرگی نبوده و صرفاً نوشته های پیچیده مارکس را ساده سازی کرده که از قضا زمینه بدفهمی ها و سوءاستفاده های بعدی فرصت طلبان را فراهم آورده است. خلاصه آنکه، انگلس یکی از علل اصلی شکست سوسیالیسم در قرن بیستم معرفی شد.

جان ریز در کتاب «بازخوانی انگلس» به طور مفصل به این اتهامات پاسخ می دهد. او با بررسی دقیق آثار مشترک و جداگانه مارکس و انگلس، نشان می دهد که بسیاری از این اتهامات نادرست هستند و یک یگانگی فکری عمیق میان این دو متفکر وجود داشته است. ریز تأکید می کند که انگلس نه تنها یک ساده ساز نبوده، بلکه خود نظریه پردازی برجسته با سهمی مستقل در توسعه اندیشه مارکسیستی بوده است.

او با تحلیل دقیق تاریخ همکاری آن ها و بررسی متون اصلی، تلاش می کند تا تصویر تحریف شده انگلس را تصحیح کرده و ارزش واقعی میراث فکری او را روشن سازد. این کتاب، گامی مهم در جهت فهم پیچیدگی های اندیشه مارکسیستی و نقش حیاتی انگلس در آن است.

نقدها و اتهامات وارد بر اندیشه انگلس

در دهه های میانی قرن بیستم، به ویژه از دهه ۱۹۶۰ به بعد، اندیشه های فردریش انگلس به کانون انتقادات شدیدی تبدیل شد. این دوره، که با آشکار شدن شکاف ها در اجماع عمومی جنگ سرد، رشد کارزار خلع سلاح هسته ای، و برآمدن چپ نو و مخالفت با جنگ ویتنام همراه بود، به ناگزیر به افزایش علاقه مندی به اندیشه های رادیکال و به طور خاص مارکسیستی دامن می زد.

چنین روندی، ضرورتاً به واکنش علیه سازش های رفرمیسم و سلطه سرکوبگرانه استالینیسم انجامید. در این میان، بسیاری از متفکران به دنبال ریشه های «انحراف» و «جبرگرایی» در مارکسیسم گشتند و انگشت اتهام را به سوی انگلس نشانه رفتند. یکی از نخستین بررسی های نظام مند در این زمینه، «مارکسیسم: بررسی ای انتقادی و تاریخی» نوشته گئورگ لیشتهایم در سال ۱۹۶۱ بود.

لیشتهایم ادعا می کرد که در نگاه مارکس، «اندیشه انتقادی از رهگذر کنش انقلابی اعتبار می یابد»، اما در طرح انگلس، «به نظر می آید نظامی فولادین از «قوانین»ی با قطعیتی ریاضی وار که بایستی از ناگزیری سوسیالیسم استنتاج می شدند… «هدف» را از اینجایی و اکنونی فعالیت آگاهانه به افق دوردستی که دیگر به چشم نمی آید، رانده است.» این اتهام، هسته اصلی بسیاری از نقدهای بعدی را تشکیل داد.

موضوعاتی که در کتاب لیشتهایم مطرح شد، در آثار متعددی که در دهه های بعدی منتشر شدند، تکرار گردید: اینکه انگلس برداشتی تجربه گرایانه از دانش را به جای برداشت مارکس از فعالیت آگاهانه نشاند؛ اینکه او به اشتباه مارکسیسم را چنان بسط داد که جهان طبیعی را به همان اندازه جهان اجتماعی دربر گیرد؛ اینکه چنین چیزی به ناگزیر او را به صورت بندی های تقلیل گرا و جبرباورانه سوق داد؛ و اینکه اینها او را به آنجا کشاندند که در پایان عمر از کنش سیاسی رفرمیستی بخشی از حزب سوسیال دموکرات آلمان پشتیبانی کند.

جان ریز در کتاب خود به نقدهای آلفرد اشمیت در کتاب «برداشت مارکس از طبیعت» (۱۹۶۲)، لوچیو کولتی (از روسو به لنین)، جان لوییس (مارکسیسم مارکس)، شلومو آوینری (اندیشه سیاسی و اجتماعی کارل مارکس) و کتاب «سفسطه آمیز و عمیقاً مارکسیسم ستیز» لشک کولاکفسکی (جریان های اساسی مارکسیسم) و ترل کارور (مارکس و انگلس، رابطه ای فکری) نیز اشاره می کند.

این منتقدان ادعا می کردند که انگلس «به سمت وارد کردن قانون های علّی علم فیزیک و تلقی کردن آن ها چونان مدلی برای بررسی دانشگاهی تاریخ، «اندیشه» و تا حدی باورنکردنی برای سیاست جاری کشیده شده بود.» جان ریز در ادامه کتاب خود به بررسی این اتهامات می پردازد و تلاش می کند تا با تحلیل دقیق آثار و پیشینه همکاری مارکس و انگلس، نادرستی اکثر این گزاره ها را ثابت کند.

«برخی ادعا کردند که انگلس خود متفکر بزرگی نبوده و فقط نوشته های پیچیده مارکس را ساده سازی کرده که از قضا زمینه بدفهمی ها و سوءاستفاده های بعدی فرصت طلبان را فراهم کرده و خلاصه انگلس یکی از علل اصلی شکست سوسیالیسم در قرن بیستم معرفی شد.»

دفاع جان ریز از انگلس: یگانگی اندیشه و نقش دیالکتیک

جان ریز، پس از برشمردن رئوس کلی نقدهای وارد بر فردریش انگلس، به دفاع از او می پردازد و تلاش می کند تا یگانگی اندیشه مارکس و انگلس را اثبات کند. او این کار را از دو طریق انجام می دهد: یکی توجه به پیشینه همکاری عمیق و رفاقت طولانی مدت مارکس و انگلس، و دیگری بررسی دقیق آثاری که آن دو، چه جداگانه و چه با هم، اندیشه های شان را در آنها شرح داده اند. ریز تأکید می کند که اتهامات جدایی فکری میان این دو متفکر، با واقعیت تاریخی و محتوای آثارشان همخوانی ندارد.

در بخشی با عنوان «یگانگی اندیشه مارکس و انگلس»، ریز به بررسی آثار نظری، مبارزات عملی و رفاقت عمیق و طولانی مدت این دو می پردازد تا بسیاری از اتهامات پیش گفته را از انگلس دور کند. او نشان می دهد که همکاری آن ها فراتر از یک رابطه ساده بوده و به همزیستی فکری و تکمیل متقابل اندیشه ها منجر شده است. برای مثال، ریز بر این نکته تأکید می کند که مارکس و انگلس از همان ابتدای همکاری شان، مصر بودند که نمی توان هیچ تمایز سفت وسخت و مطلقی میان تاریخ انسان و تاریخ طبیعی قائل شد.

آن ها معتقد بودند که انسان ها بخشی از جهان طبیعی هستند که در آن تحول یافته اند و کار آگاهانه انسان، که مشخصه متمایزکننده حیاتی تاریخ انسانی است، خود بخشی از فرایند غلبه بر جهان طبیعی است. ریز نشان می دهد که آن ها توانستند در برابر وسوسه تفکیک قائل شدن میان علوم انسانی و علوم طبیعی تا جایی که ماتریالیسم زیربنای هر دو آنهاست، مقاومت کنند. این دیدگاه، پاسخ محکمی به اتهام «بسط اشتباه مارکسیسم به جهان طبیعی» توسط انگلس است.

بخش دیگر دفاع ریز به نگاه انگلس به دیالکتیک اختصاص دارد. او تلاش می کند «سه قانون» دیالکتیک انگلس را با زبان ساده شرح دهد: وحدت اضداد، دگرگونی کمیت به کیفیت، و نفیِ نفی. ریز بر این باور است که منتقدان انگلس اغلب با حذف این یا آن جنبه از رویکرد او، تصویری ناقص و تحریف شده ارائه می دهند. او توضیح می دهد که «دیالکتیک طبیعت»، اثری از انگلس که اغلب برای تصدیق کژروی های او به آن استناد می شود، هرگز به قصد انتشار نوشته نشده بود و بنابراین، نمی توان آن را به عنوان یک اثر کامل و نهایی برای نقد اندیشه او به کار برد.

ریز همچنین به موضوع جبرباوری اقتصادی و نظریه بازتابی شناخت در آثار انگلس می پردازد و نشان می دهد که چگونه منتقدان، این مفاهیم را از بستر اصلی اندیشه انگلس جدا کرده و به شکلی تقلیل گرا و نادرست تفسیر کرده اند. او در بخش آخر مقاله خود، به موضوع رفرمیست شدن انگلس در اواخر عمر می پردازد و تلاش می کند نادرستی این گزاره را نیز ثابت کند و نشان دهد که انگلس تا پایان عمر به اصول انقلابی خود پایبند بوده است.

«برای مارکس و انگلس انسان ها بخشی از جهان طبیعی هستند که در آن تحول یافته اند. دست انسان، مغز انسان، رشد و تحول زبان و آگاهی بخشی از فرایند غلبه بر جهان طبیعی اند و از همان ابتدای همکاری شان، مارکس و انگلس مصر بودند که نمی توان هیچ تمایز سفت وسخت و مطلقی میان تاریخ انسان و تاریخ طبیعی قائل شد.»

تأثیر «بازخوانی انگلس» بر فهم معاصر از مارکسیسم

کتاب «بازخوانی انگلس» جان ریز، تأثیر بسزایی بر فهم معاصر از اندیشه مارکسیستی داشته است. در حالی که دهه ها بود که انگلس به دلیل اتهاماتی چون جبرگرایی، اقتصادباوری و ساده سازی اندیشه های مارکس، به حاشیه رانده شده و حتی متهم به ریشه های شکست سوسیالیسم در قرن بیستم می شد، این کتاب به بازگرداندن جایگاه واقعی او در تاریخ اندیشه کمک شایانی کرد.

ریز با رویکردی منصفانه و دقیق، به تحلیل انتقادی این اتهامات می پردازد و نشان می دهد که بسیاری از آن ها بر سوءتفاهم ها و برداشت های نادرست از آثار انگلس استوار بوده اند. این بازخوانی، پژوهشگران را تشویق کرد تا با نگاهی تازه به متون اصلی انگلس بازگردند و سهم او را در توسعه ماتریالیسم تاریخی، دیالکتیک و تحلیل طبقاتی، به طور جدی تری مورد بررسی قرار دهند.

تأثیر این کتاب در آن است که به جای تقلیل انگلس به یک مفسر صرف یا عامل انحراف، او را به عنوان یک متفکر مستقل و پویا معرفی می کند که در کنار مارکس، به غنای نظریه انقلابی کمک کرده است. این امر به ویژه در مباحث مربوط به رابطه انسان و طبیعت، نقش کار در تکامل انسان، و تحلیل دیالکتیک طبیعت، اهمیت می یابد.

با انتشار این اثر و مقالات مشابه، پژوهشگران توانستند از نگاه دوقطبی و ساده انگارانه به رابطه مارکس و انگلس فراتر روند و پیچیدگی های همکاری فکری و عملی آن ها را درک کنند. این کتاب به بازبینی بسیاری از مفروضات رایج درباره مارکسیسم کمک کرد و راه را برای مطالعات جدید و عمیق تر در این زمینه هموار ساخت.

به طور کلی، «بازخوانی انگلس» نه تنها به احیای شهرت فکری انگلس کمک کرد، بلکه به تقویت درک ما از انسجام و پویایی اندیشه مارکسیستی نیز منجر شد و نشان داد که این نظریه، با وجود چالش ها، همچنان ظرفیت بازاندیشی و تحلیل های تازه را داراست.

ساختار و محتوای کتاب «بازخوانی انگلس»

کتاب «بازخوانی انگلس» اثر جان ریز، با ساختاری منطقی و هدفمند به بررسی ابعاد مختلف اندیشه و جایگاه فردریش انگلس می پردازد. مقاله اصلی جان ریز با عنوان «مارکسیسم انگلس» آغاز می شود که در آن به شرح نقدهای وارد به انگلس و نحوه جداسازی او از مارکس در دهه ۶۰ میلادی می پردازد. این بخش، زمینه ای تاریخی و فکری برای ورود به بحث های اصلی کتاب فراهم می کند و نشان می دهد که چگونه این جداسازی، به چالشی عمده برای درک ساده و یک پارچه از مارکسیسم تبدیل شد.

ریز ابتدا به صورت فهرست وار نقدهای مطرح شده به انگلس را بیان می کند و سپس به آزمودن ادعاهای آنها از دو طریق می پردازد: یکی توجه به پیشینه همکاری مارکس و انگلس، و دیگری بررسی آثاری که آن دو، چه جداگانه و چه با هم، اندیشه های شان را در آنها شرح داده اند. این رویکرد، به خواننده امکان می دهد تا با مستندات و استدلال های قوی، به صحت یا سقم اتهامات پی ببرد.

در بخشی با عنوان «یگانگی اندیشه مارکس و انگلس»، ریز به بررسی آثار نظری، مبارزات عملی و رفاقت طولانی مدت و عمیق مارکس و انگلس می پردازد تا بسیاری از اتهامات پیش گفته را از انگلس دور کند. بخش بعدی تلاش می کند نگاه مارکس و انگلس را به تاریخ انسانی و تاریخ طبیعی تشریح کند و بر این نکته تأکید می کند که انسان ها بخشی از جهان طبیعی هستند و کار آگاهانه، مشخصه متمایزکننده تاریخ انسانی است.

بخش دیگر به نگاه انگلس به دیالکتیک اختصاص دارد و ریز تلاش می کند «سه قانون» دیالکتیک انگلس (وحدت اضداد، دگرگونی کمیت به کیفیت و نفیِ نفی) را با زبان ساده شرح دهد. بخش های بعدی مقاله به جبرباوری اقتصادی و نظریه بازتابی شناخت و خودرأیی طبقه کارگر در آثار انگلس می پردازد و ریز معتقد است که منتقدان انگلس به حذف این یا آن جنبه از رویکرد او دست می زنند و تصویری تحریف شده ارائه می دهند. او همچنین توضیح می دهد که «دیالکتیک طبیعت» هرگز به قصد انتشار نوشته نشده بود. نویسنده در بخش آخر مقاله به موضوع رفرمیست شدن انگلس در اواخر عمر می پردازد و تلاش می کند نادرستی این گزاره را ثابت کند.

علاوه بر مقاله اصلی جان ریز، مترجم فارسی، روزبه آقاجری، سه متن مهم دیگر از انگلس را نیز ضمیمه کتاب کرده است. اولی با عنوان «درباره اقتدار» که انگلس در سال ۱۸۷۲ نوشته و به مفاهیم خشونت و انقلاب در کنار بررسی موضوع اقتدار در صنعت مدرن می پردازد. دومی خلاصه ای از نامه ای است که مارکس و انگلس (پیش نویس آن را انگلس نوشته) در سال ۱۸۷۹ به رهبری حزب سوسیال دموکرات آلمان نوشته اند. سومی با عنوان «درباره تاریخ مسیحیت اولیه» یکی از نوشته های خواندنی انگلس است که در آن به مشابهات جنبش مسیحیت اولیه (که ابتدا متعلق به بردگان بود) با جنبش سوسیالیستی قرن نوزدهم می پردازد و ارجاعات زیادی به کتاب مقدس و مکاشفه یوحنا دارد. در انتهای کتاب نیز یک کتاب شناسی فارسی و انگلیسی جامع ارائه شده است.

نگاهی به زندگی و آثار جان ریز

جان ریز، متولد سال ۱۹۵۷، نویسنده، فعال سیاسی، استاد دانشگاه، و از رهبران برجسته سابق «حزب سوسیالیست کارگران» انگلستان است. او به عنوان یکی از مهم ترین متفکران و نظریه پردازان مارکسیست معاصر، سهم بسزایی در بازخوانی و به روزرسانی اندیشه های رادیکال داشته است. ریز نه تنها در زمینه آکادمیک فعالیت دارد، بلکه همواره در مبارزات اجتماعی و سیاسی نیز حضوری فعال و تأثیرگذار داشته است.

شهرت او در مجامع فکری و سیاسی، به ویژه به دلیل تحلیل های عمیق و انتقادی اش از مسائل پیچیده تاریخی و معاصر است. او با قلمی روان و تحلیلی، قادر است مفاهیم دشوار فلسفی و سیاسی را به زبانی قابل فهم برای طیف وسیعی از مخاطبان ارائه دهد. آثار او اغلب به بررسی ریشه های تاریخی و فکری جنبش های اجتماعی، انقلاب ها و تحولات سیاسی می پردازند و همواره با رویکردی ماتریالیستی و دیالکتیکی همراه هستند.

از مهم ترین آثار جان ریز می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • «جبر انقلاب» (۱۹۹۸): این کتاب، که به فارسی نیز ترجمه شده، به بررسی ضرورت های انقلاب و نقش عوامل مختلف در شکل گیری و پیشبرد آن می پردازد.
  • «سوسیالیسم و جنگ» (۱۹۹۰): اثری که به رابطه پیچیده میان سوسیالیسم و پدیده جنگ در طول تاریخ می پردازد.
  • «الفبای سوسیالیسم» (۱۹۹۴): کتابی مقدماتی برای آشنایی با مبانی اندیشه سوسیالیستی.
  • «مارکسیسم و امپریالیسم جدید» (۱۹۹۴): تحلیلی از نظریه امپریالیسم در بستر مارکسیسم و کاربرد آن در دوران معاصر.
  • «دفاع از اکتبر: بحثی درباره انقلاب روسیه» (۱۹۹۷): اثری که با همکاری دیگران، از جمله رابین بلک برن، به دفاع از انقلاب اکتبر و اهمیت تاریخی آن می پردازد.
  • «جستارهایی درباره ماتریالیسم تاریخی» (۱۹۹۸): مجموعه ای از مقالات به ویراستاری جان ریز که جنبه های مختلف ماتریالیسم تاریخی را بررسی می کند.
  • «امپریالیسم و مقاومت» (۲۰۰۶): تحلیلی از اشکال جدید امپریالیسم و جنبش های مقاومت در برابر آن.
  • «خواست مردم: تاریخچه انقلاب های عربی» (۲۰۱۱): بررسی عمیق و تاریخی از خیزش های مردمی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا.
  • «زمان بندی ها: تاریخ سیاسی جهان مدرن» (۲۰۱۲): نگاهی جامع به تحولات سیاسی و اجتماعی جهان در دوران مدرن.
  • «تاریخ مردم لندن» (۲۰۱۲): اثری که با همکاری لیندزی جرمن به نگارش درآمده و به تاریخ اجتماعی و سیاسی مردم لندن می پردازد.
  • «انقلاب مساوات طلبان (لولرها): تشکیلات سیاسی رادیکال در انگلستان ۱۶۵۰-۱۶۴۰» (۲۰۱۷): پژوهشی در مورد یکی از مهم ترین جنبش های رادیکال در تاریخ انگلستان.

جان ریز با این مجموعه آثار و فعالیت های خود، نقش مهمی در زنده نگاه داشتن و به روزرسانی اندیشه مارکسیستی و رادیکال در قرن ۲۱ ایفا کرده است.

اهمیت بازخوانی انگلس در دنیای امروز

بازخوانی اندیشه های فردریش انگلس در دنیای امروز، بیش از پیش اهمیت یافته است. در شرایطی که سرمایه داری جهانی با بحران های عمیق اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مواجه است، بازگشت به ریشه های نظریه انتقادی می تواند راهگشا باشد. انگلس، به عنوان یکی از بنیان گذاران ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی، تحلیل های عمیقی از ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ارائه داده که هنوز هم جنبه های روشنگرانه خود را حفظ کرده اند.

یکی از دلایل اهمیت این بازخوانی، تصحیح برداشت های نادرست و یک جانبه ای است که در طول دهه ها به انگلس نسبت داده شده است. بسیاری از اتهامات مربوط به جبرگرایی یا اقتصادباوری، ناشی از تفسیرهای تقلیل گرایانه یا سوءاستفاده های سیاسی از اندیشه های او بوده است. بازخوانی دقیق آثار او، امکان تمایز میان اندیشه اصیل انگلس و تحریفات بعدی را فراهم می آورد.

علاوه بر این، تحلیل های انگلس در مورد رابطه انسان و طبیعت، نقش کار در تکامل بشری، و بررسی های او در مورد خانواده و مالکیت خصوصی، همچنان برای فهم چالش های معاصر مانند بحران های زیست محیطی و نابرابری های جنسیتی، مرتبط و الهام بخش هستند. دیدگاه او درباره دیالکتیک، به عنوان روشی برای درک تحول و تضاد در جهان، ابزاری قدرتمند برای تحلیل پیچیدگی های جامعه مدرن باقی مانده است.

در دنیای امروز که با چالش های جهانی از جمله تغییرات اقلیمی، بحران های اقتصادی و ظهور جنبش های اجتماعی جدید روبرو هستیم، بازخوانی متفکرانی چون انگلس که به دنبال درک ریشه ای این مسائل بودند، می تواند به یافتن راه حل های پایدار و رادیکال کمک کند. کتاب «بازخوانی انگلس» جان ریز، با ارائه تصویری جامع و منصفانه از این متفکر بزرگ، گامی مهم در این راستا برمی دارد و به نسل جدیدی از پژوهشگران و فعالان امکان می دهد تا از میراث فکری او به طور موثرتری بهره برداری کنند.

«در یکی، دو دهه اخیر نادرستی اکثر این گزاره ها ثابت شده و ارزش نظریات انگلس بیش از پیش روشن شده و پژوهشگران به بازخوانی منصفانه آثار او روی آورده اند.»

انتشار «بازخوانی انگلس» در ایران

کتاب «بازخوانی انگلس» اثر جان ریز، با ترجمه روزبه آقاجری و به همت نشر چشمه، در سال ۱۳۹۶ در ایران منتشر شد. انتشار این کتاب در فضای فکری ایران، اهمیت ویژه ای داشت؛ چرا که میراث فکری فردریش انگلس در میان مارکسیست های ایرانی، هم پیش و هم پس از انقلاب، همواره موضوع بحث و مناقشه بوده است. مترجم فارسی، در مقدمه خود، مروری تاریخی به نحوه برخورد با آثار و تفکر انگلس در ایران ارائه می دهد که خود به فهم بستر انتشار این کتاب کمک می کند.

روزبه آقاجری، مترجم این اثر، در مورد اهمیت انتشار آن بیان کرده است که این کتاب واکنشی است به وقایعی که در دهه ۸۰ میلادی (و اوج آن در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی) حول و حوش نظریه مارکسیستی شکل گرفت و این نظریه دچار نوعی جبرگرایی شد. این جریان فکری، به ویژه در تلاش برای فهم ریشه های استالینیسم و اقتصادباوری در مارکسیسم، انگلس را متهم اصلی معرفی می کرد.

آقاجری توضیح می دهد که کتاب های مختلفی در این زمینه منتشر شده بود که نقطه مشترک همه آنها این بود که اگر می خواهید نقطه آغاز جبرباوری، اقتصادباوری و انحراف نظریه مارکسیستی را پیدا کنید، آثار انگلس را بخوانید. کتاب «بازخوانی انگلس» جان ریز، پاسخی به این مسائل بود و نشان می داد که میراث انگلس تحریف نظریه مارکس نبوده است.

جالب است بدانید که این کتاب در واقع در سال ۱۳۸۹ آماده انتشار شده بود، اما به دلایلی انتشار آن به تعویق افتاد و سرانجام هفت سال بعد، در سال ۱۳۹۶ توسط نشر چشمه به بازار کتاب ایران عرضه شد. انتشار این اثر، امکان دسترسی جامعه دانشگاهی و علاقه مندان به اندیشه مارکسیستی در ایران را به یکی از مهم ترین آثار معاصر در زمینه بازخوانی انگلس فراهم آورد.

جان ریز، نویسنده ای شناخته شده در ایران است و پیش از این نیز مقالات متعددی از او ترجمه شده بود. همچنین، کتاب «جبر انقلاب» او با ترجمه اکبر معصوم بیگی نیز در ایران منتشر شده است. این پیشینه، به استقبال از کتاب «بازخوانی انگلس» در ایران کمک کرد. این کتاب در ۱۳۹ صفحه و با قیمت ۱۳۰۰۰ تومان منتشر شد و منبعی ارزشمند برای دانشجویان رشته جامعه شناسی و فلسفه، و همچنین هر علاقه مند به مباحث مارکسیسم و تاریخ اندیشه سیاسی محسوب می شود.

سوالات متداول

کتاب بازخوانی انگلس جان ریز در چه موضوعی است؟

این کتاب به بررسی و ارزیابی منصفانه نقش و میراث فکری فردریش انگلس، همکار کارل مارکس، می پردازد. هدف آن رفع سوءتفاهم ها و اتهامات تاریخی وارد بر اندیشه های اوست.

نویسنده کتاب بازخوانی انگلس کیست؟

نویسنده این کتاب جان ریز (John Rees) است. او یک نویسنده، فعال سیاسی، استاد دانشگاه و از رهبران برجسته سابق «حزب سوسیالیست کارگران» انگلستان است.

بازخوانی انگلس چه نکاتی را درباره انگلس بیان می کند؟

این کتاب به یگانگی فکری انگلس و مارکس، پاسخ به اتهامات جبرباوری و اقتصادباوری علیه انگلس، و نقش او در توسعه دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی می پردازد و نشان می دهد که او تحریف کننده نبوده است.

چرا جان ریز کتاب بازخوانی انگلس را نوشته است؟

جان ریز این کتاب را در واکنش به انتقادات و سوءبرداشت هایی نوشته که در دهه های اخیر، به ویژه پس از دهه ۱۹۶۰، انگلس را متهم به انحراف نظریه مارکسیستی و ریشه های شکست سوسیالیسم می کردند.

تاریخ انتشار کتاب بازخوانی انگلس چه زمانی است؟

کتاب «بازخوانی انگلس» اثر جان ریز با ترجمه روزبه آقاجری در ایران، در سال ۱۳۹۶ توسط نشر چشمه منتشر شده است. این کتاب در سال ۱۳۸۹ آماده انتشار بود که با تأخیر منتشر شد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب بازخوانی انگلس ( نویسنده جان ریز )" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب بازخوانی انگلس ( نویسنده جان ریز )"، کلیک کنید.